(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین
نخستین مانع از «موانع بازگشت به اسلام» در کلام سیّدنا المنصور، «اختلاف مسلمانان» بود که در چند جلسهی گذشته پیرامون آن به تفصیل سخن گفتیم. حالا به دومین مانع از «موانع بازگشت به اسلام» در کلام ایشان میرسیم که
2 . حاکمیّت غیر خداوند
است. از خداوند میخواهیم که به ما توفیق شناخت این مانع را هم عطا بفرماید تا بتوانیم به نوبهی خودمان برای برداشتن آن از سر راه مسلمانان تلاش کنیم. مراد از «حاکمیّت غیر خداوند» در کلام سیّدنا المنصور با توجّه به مباحث قبل، حاکم بودن کسی از مردم است که خداوند او را برای حکومت بر آنها تعیین نکرده است، خواه صحابی باشد و خواه تابعی و خواه پادشاه باشد و خواه فقیه؛ با توجّه به اینکه همهی آنها -با وجود اختلاف مراتب علم و فضلشان- در عدم برخورداری از اذن خداوند مشترک هستند. سیّدنا المنصور میفرماید:) دومین سبب عدم اقامهی اسلام پس از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم (شاید از حیث زمانی و شاید از حیث اهمّیت)، تحقّق نیافتن حاکمیّت خداوند (به معنای حاکمیّت کسی از جانب خداوند) پس از آن حضرت بود؛ زیرا رقابت اصحاب آن حضرت پس از او (بر سر حاکمیّت که در مبحث «اختلاف مسلمانان» بررسی شد)، قطع نظر از آنکه با چه انگیزههایی همراه بود (با توجّه به اینکه تنها خداوند از انگیزههای آنان آگاه است و ما نمیتوانیم بعد از هزار و چهار صد سال اینجا بنشینیم و دربارهی انگیزههای آنان قضاوت کنیم و اگر هم بتوانیم مجبور نیستیم که این کار را بکنیم؛ چراکه خیر بودن یا شر بودن انگیزههای آنان در نتیجه فرقی ندارد و به ما سود یا زیانی نمیرساند؛ با توجّه به اینکه در هر صورت دیدگاههای نادرست آنان را درست و دیدگاههای درست آنان را نادرست نمیکند؛ به این ترتیب که مثلاً اگر آنان از روی خیرخواهی برای امّت و با انگیزهی جلوگیری از بروز فتنه و ارتداد عرب، حاکمشان را شتابزده و بر اساس رأی مردم و نه بر اساس قرآن و سنّت تعیین کردند، باز هم ما نمیتوانیم از کار آنان پیروی کنیم؛ چراکه ما مکلّف به پیروی از قرآن و سنّت هستیم، نه مکلّف به پیروی از آنان.