شرح آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه شرح کتاب ارزشمند بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی

شرح آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه شرح کتاب ارزشمند بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه شرح‌های کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی، به 5 زبان زنده‌ی دنیا را قرار خواهیم داد. شرح‌های موجود عبارتند از شرح شیخ صالح سبزواری به زبان فارسی؛ شرح شیخ عبدالسلام به زبان دری؛ شرح دکتر جوادی به زبان انگلیسی؛ شرح قربانف فیض الدین به زبان تاجیکی؛ شرح شیخ ابو ابراهیم سمرقندی به زبان عربی.

آخرین نظرات

برای مشاهده‌ی درس هشتم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب گرانقدر بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: منکران حجّیت عقل؛ سلفیان مسلمان؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام

سلفیان مسلمان؛ منکران حجیت عقل

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

پس از تبیین خصوصیّات سه‌گانه‌ی «عقل» به عنوان معیار شناخت، یعنی «ضروری بودن»، «یگانه بودن» و «بدیهی بودن» آن، سیّدنا المنصور شروع به معرّفی منکران حجّیت عقل کرده است که در درس قبل به دو گروه از آن‌ها یعنی «عالمان مسیحی» و «اهل حدیث مسلمان» پرداختیم و به رویکردهای مشابه آن‌ها در مواجهه با عقل و نصوص دینی اشاره کردیم. در این درس، به گروه دیگری از منکران حجّیت عقل در بیان سیّدنا المنصور می‌پردازیم و آن‌ها)

[سلفیان مسلمان]

(هستند. نکته‌ای که نخست باید توجّه داشت این است که «سلفیان مسلمان» به طور کلّی مشترکات زیادی با «اهل حدیث مسلمان» دارند، تا جایی که می‌توان از بسیاری جهات، آن‌ها را یک گروه دانست، هر چند از جهاتی هم می‌توان آن‌ها را متمایز دانست؛ چراکه «سلفیان» از لحاظ اعتقادی غلظت و تشدّد بیشتری نسبت به «اهل حدیث» به معنای عام دارند و در بسیاری از مسائل فقهی و عملی هم دیدگاه‌های تندتری را اظهار می‌کنند و این در حدّی است که چه بسا آن دو را از هم متمایز می‌کند. با این حال، حقیقت آن است که سیّدنا المنصور به طور روشن آن دو را از هم متمایز نمی‌داند، بلکه سلفیان را نسخه‌ی جدید و مرحله‌ی تکامل یافته‌ای از اهل حدیث معرفی می‌کند و این از بیان ایشان در ادامه روشن می‌شود. ایشان می‌فرماید:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۳

برای مشاهده‌ی درس هفتم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب گرانقدر بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: منکران حجّیت عقل؛ عالمان مسیحی و اهل حدیث مسلمان


(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین

در مبحث قبل روشن شد که «عقل» همه‌ی خصوصیّات لازم برای اینکه معیار شناخت باشد را دارد؛ چراکه هم «ضروری» است، به این معنا که از آن گزیری نیست و انسان چه بخواهد و چه نخواهد مجبور به استعمال آن است و هم «واحد» است، به این معنا که میان همه‌ی انسان‌ها مشترک است و ادراکات اساسی مشابهی دارد و اگر انسان‌ها به آن ملتزم باشند، اختلافاتشان برطرف می‌شود و به وحدت دست پیدا می‌کنند و هم «بدیهی» است، به این معنا که حجّیت و اعتبارش در نهایت وضوح است و نیازی به استدلال و اثبات ندارد؛ چون هر استدلال و اثباتی با عقل انجام می‌شود و حجّیت و اعتبار، چیزی جز معقول بودن نیست. با این حال، گروه‌هایی بوده‌اند که حجّیت و اعتبار عقل را قبول نداشته‌اند و این واقعاً عجیب است! سیّدنا المنصور برخی از این گروه‌ها را معرّفی می‌کند و در مبحث)

منکران حجیت عقل؛ عالمان مسیحی

منکران حجّیت عقل

(می‌فرماید:) حجّیت عقل و معیار بودن آن برای شناخت، از مسائل ضروری (یعنی قهری و غیر قابل انکار) است که تردید در آن معنا ندارد (چون سفسطه است و تردید در یک مسأله‌ی بسیار بسیار واضح است). با این حال، از دیرباز تاکنون کسانی بوده‌‏اند که در آن تردید داشته‏‌اند و حتی آن را انکار نموده‏‌اند (و از اینجا فهمیده می‌شود که این موجود یک سر و دو گوش، هیچ حقیقتی را در جهان باقی نگذاشته مگر اینکه در آن تردید کرده است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۱۲

برای مشاهده‌ی درس ششم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: بداهت عقل؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام


بداهت عقل؛ کتاب بازگشت به اسلام

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

(الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین)

بداهت عقل

عقل خاستگاه اصلی (یعنی منشأ) معرفت و معیار نخستین (یعنی مبدأ) علم است (به این معنا که معرفت از عقل ناشی می‌شود و عقل، اصل همه‌ی معیارهای فرعی علم مانند شرع است.) و حجّیت (یعنی حجّت بودن و معتبر بودن و قابل استناد بودن) آن به طور قطع بدیهی است (به این معنا که در نهایت وضوح است، به قدری که نیازی به دلیل ندارد)؛ چراکه تصوّر آن (یعنی تصوّر حجّیت عقل) جز با تصدیق آن ممکن نیست و تصدیق آن از تصوّر آن جدایی نمی‌‏پذیرد (منظور از تصوّر، حاضر کردن صورت چیزی در ذهن بدون حکم کردن درباره‌ی آن است، مثل اینکه صورت عدالت یا ظلم را بدون هیچ قضاوتی درباره‌ی آن در ذهن خود تصوّر کنیم و منظور از تصدیق، حکم کردن و قضاوت کردن درباره‌ی چیزی است که صورت آن را در ذهنمان حاضر کرده‌ایم، مثل اینکه بگوییم عدالت خوب است یا ظلم بد است. سیّدنا المنصور می‌فرماید: تصوّر حجّیت عقل بدون تصدیق آن ممکن نیست و منظورش این است که تصوّر حجّیت عقل، خود از کارهای عقل‌ است و در صورتی که عقل حجّت نباشد، تصوّر آن از حجّیت عقل هم حجّت نیست و بی‌فایده است).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۰

برای مشاهده‌ی درس پنجم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: وحدت عقل و مراتب آن؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

(الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین)

(قبلاً روشن شد که معیار شناخت، سه خصوصیّت دارد: اوّل اینکه ضروری است، دوّم اینکه واحد است و متعدّد نیست و سوّم اینکه بدیهی است و خودش نیاز به شناخت ندارد. گفتیم این سؤال مطرح می‌شود که آیا عقل این سه خصوصیّت را دارد تا معیار شناخت باشد؟ از درس قبل روشن شد که خصوصیّت اوّل را دارد؛ چون روشن شد که انسان چه بخواهد و چه نخواهد مجبور است از عقل خود استفاده کند و استفاده از عقل، خصلت ذاتی اوست و این بالاترین حدّ ضرورت است. امّا خصوصیّت دوّم)

بخش وحدت عقل کتاب بازگشت به اسلام

وحدت عقل

(است؛ به این معنا که عقل یک حقیقت واحد است و تعدّد حقیقی ندارد. سیّدنا المنصور در تبیین این خصوصیّت می‌فرماید:) عقل، گوهر یکدانه‏‌ای است (از باب تشبیه به لحاظ ارزش معنوی) که میان فرزندان آدم مشترک است (به این نحو که همه‌ی آن‌ها از آن بهره‌مندند) و مبنای اختیار فردی و مسئولیت اجتماعی آنان و حلقه‏‌ی اتصال‏شان به یکدیگر محسوب می‌‏شود (یعنی هر انسان به لحاظ فردی وقتی دارای اختیار محسوب می‌شود و قادر به انتخاب خوبی یا بدی است که عقل داشته باشد و لذا فرد دیوانه مختار محسوب نمی‌شود و قادر به انتخاب نیست. همچنین هر انسان به لحاظ اجتماعی و در ارتباط با دیگران وقتی مسؤول، محسوب می‌شود و باید پاسخ‌گوی عملکرد خود در قبال دیگران باشد که عقل داشته باشد و لذا فرد دیوانه، مسؤول محسوب نمی‌شود و مکلّف نیست. همچنین چیزی که مبنای تفهیم و تفاهم میان انسان‌ها محسوب می‌شود و آن‌ها را در عرصه‌های مختلف به هم پیوند می‌دهد، عقل است. می‌فرماید:) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۷

برای مشاهده‌ی درس چهارم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: بداهت معیار شناخت؛ عقل؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

(الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین)

بخش بداهت معیار شناخت کتاب بازگشت به اسلام

3 . (خصوصیّت سوم معیار شناخت پس از ضرورت و وحدت) بداهت (یعنی بدیهی بودن) معیار شناخت (است. سیّدنا المنصور در تبیین این خصوصیّت می‌فرماید:) منظور از معیار شناخت چیزی است که خود به خود (یعنی بدون کمک چیزی دیگر) شناخته است و موجب شناخت چیزهای دیگر می‏‌شود؛ به این معنا که برای شناخت آن به چیز دیگری نیاز نیست و چیزهای دیگر به وسیله‏‌ی آن شناخته می‏‌شوند (این معنای بداهت است)؛ مانند نور که خود به خود دیده و موجب دیده شدن چیزهای دیگر می‏‌شود. این بدان معناست که معیار شناخت، خود نیازی به شناخت ندارد؛ چراکه اگر خود نیازی به شناخت داشته باشد، شناخت آن نیز خود به معیاری نیازمند خواهد بود و این به معنای تسلسل است که امکان ندارد (منظور از «تسلسل» این است که یک چیز برای به وجود آمدن، به چیز دیگری نیاز داشته باشد و آن چیز دیگر هم به همین ترتیب برای به وجود آمدن، به چیز دیگری نیاز داشته باشد و آن چیز دیگر هم به همین ترتیب و این زنجیره همین‌طور ادامه داشته باشد بدون آنکه به چیزی ختم شود که برای به وجود آمدن، به چیز دیگری نیاز نداشته باشد. واضح است که در چنین وضعیتی به وجود آمدن هیچ‌یک از این چیزها، امکان ندارد؛ مثل اینکه چند نفر بخواهند از یک اتاق خارج شوند، ولی با هم تعارف داشته باشند و هیچ‌کدام حاضر به خارج شدن پیش از دیگری نباشد. واضح است که با این حساب هیچ‌کدامشان از اتاق خارج نخواهد شد، مگر آنکه بالأخره یک کدامشان دست از تعارف بردارد و از اتاق خارج شود. در رابطه با معیار شناخت هم همین‌طور است. سیّدنا المنصور می‌فرماید: اگر معیار شناخت، خودش به شناخت نیاز داشته باشد، شناخت آن نیز خودش به معیار شناخت نیاز دارد؛ چون فرض این است که شناخت بدون معیار ممکن نیست و با این وصف، هیچ شناختی حاصل نخواهد شد. از این رو، می‌فرماید:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۲

برای مشاهده‌ی درس سوم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: وحدت معیار شناخت؛ منکران؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

«الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین»

(سیّدنا المنصور در باب) منکران وحدت حق و معیار شناخت آن (می‌فرماید:) وحدت حق و شناخت آن و معیاری که برای آن لازم است، از مسائل ضروری است (یعنی از مسائلی است که ضرورتاً معلوم است و لذا اذعان به آن ضروری و واجب است) که تردید در آن معنا ندارد (یعنی معنای معقولی که قابل توجیه عقلایی باشد، ندارد). با این حال، از دیرباز (یعنی از قبل اسلام) تاکنون کسانی بوده‏‌اند که در آن تردید داشته‏‌اند و حتی آن را انکار نموده‏‌اند (اوّلین گروه از این کسان که سیّدنا المنصور، نام می‌برد).

[سوفسطائیان]

(است. می‌فرماید:) به عنوان نمونه (یعنی از باب مثال نه از باب احصا و ذکر همه‌ی موارد؛ چون ممکن است گروه‌های دیگری هم باشند که همین نظر را داشته باشند)، می‏‌گویند (تعبیر می‌فرماید به «می‌گویند» به خاطر اینکه این موضوع، شهرت دارد ولی مربوط به قبل از اسلام است و شاید به صورت قطعی ثابت نباشد. به هر حال بنا بر نقلی که مشهور است) در یونان باستان گروهی بوده‌‏اند که برای حق وجود واحدی نمی‏‌شناخته‏‌اند و آن را تابع نظر انسان می‏‌پنداشته‏‌اند. به زعم این گروه که «سوفسطائیان» نام گرفته‏‌اند (ظاهراً این یک نام یونانی است و کلمه‌ی «سفسطه» به معنای مغالطه و فریبکاری لفظی از این نام گرفته شده است. به هر حال به زعم این گروه و هم‌فکرانشان که امروز هم هستند)، حق چیزی است که انسان آن را حق می‏‌شمارد و می‏‌تواند آن را ولو با نیروی جدل به اثبات برساند. این به آن معناست که حق، وجودی ثابت (یعنی غیر قابل تغییر) و مستقل از انسان ندارد و بسته به شناخت انسان از آن تغییر می‌‏یابد. به عبارت دیگر، این شناخت انسان نیست که از حق تبعیّت می‏‌کند (چون اصلاً حقّی خارج از ذهن انسان نیست)، بل این حق است که تابع شناخت انسان است (چون فقط در ذهن او وجود دارد و یک چیز تخیّلی است) و اگر انسان حقّی را نشناسد، در واقع حقّی وجود ندارد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۸

برای مشاهده‌ی درس دوم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: معیار شناخت؛ ضرورت و وحدت؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام

ضرورت معیار شناخت کتاب بازگشت به اسلام

وحدت معیار شناخت کتاب بازگشت به اسلام

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

«الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین»

بخش یکم

(از بخش‌های چهارگانه‌ی کتاب)

بازگشت به اسلام؛ مقدّمات

(است، یعنی مقدّمات بازگشت به اسلام به معنای چیزهایی که پیش از هر چیز دیگری برای بازگشت به اسلام لازم است و بازگشت به اسلام بدون آن‌ها ممکن نیست و آن‌ها چنانکه سیّدنا المنصور فرموده است دو چیز هستند: یکی معیار شناخت به معنای ملاک آن که شناخت آن و التزام به آن برای شناخت اسلام ضروری است و دیگری موانع شناخت که شناخت آن‌ها و اجتناب از آن‌ها برای شناخت اسلام لازم است. البته ممکن است کسی اشکال کند که شناخت معیار شناخت، معنا ندارد یا به تعبیری ممکن نیست؛ چراکه به اصطلاح دور است؛ مثل این که گفته شود شناخت شناخت، در حالی که چنین سخنی بی‌معناست؛ امّا این اشکال با توجّه به مباحث بعدی کتاب به سادگی برطرف می‌شود؛ چون سیّدنا المنصور در این مباحث معیار شناخت را بدیهی و بی‌نیاز از شناخت می‌شمارد و از اینجا معلوم می‌شود که تعبیر شناخت معیار شناخت صرفاً تسامح در تعبیر است و ناچار برای فهماندن مقصود به کار رفته است. اما)

مقدمه‌ی یکم؛ معیار شناخت


( سیّدنا المنصور می‌فرماید: ) سخن درباره‏‌ی معیار شناخت به نحو کلّی و تبعاً معیار شناخت اسلام به نحو جزئی، مقتضی تقدیم چند مقدمه است:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۱

برای مشاهده‌ی درس یکم شرح شیخ صالح سبزواری بر کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی در وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار ایشان کلیک کنید: درآمد؛ شرح کتاب بازگشت به اسلام

درآمد؛ کتاب بازگشت به اسلام


به جای مقدّمه

بخشی از سخنرانی شیخ عبد السّلام بلخی

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت همه‌ی برادران و خواهران مسلمان و مؤمن سلام عرض می‌کنم و خداوند را شکر می‌گویم که به ما و شما توفیق داد و فرصت داد که درباره‌ی شریعت اسلام به بحث و گفتگو و تفقّه و تعمّق بپردازیم. ما قصد داریم که در یک سلسله جلساتی درباره‌ی کتاب شریف «بازگشت به اسلام» نوشته‌ی سیّدنا الاستاذ حضرت علّامه منصور هاشمی خراسانی با یکدیگر گپ بزنیم. غرض ما این است که در واقع به اندازه‌ی بضاعت و توان خود این کتاب را توضیح بدهیم و تشریح کنیم به حول و قوه‌ی الهی و امیدوار هستیم که خداوند در این کار مبارک ما را توفیق بدهد و ان شاء الله جلسات ما به همین شکل ادامه داشته باشد. فقط پیش از آغاز بحث من می‌خواستم که چند نکته را بگویم. فکر می‌کنم خوب باشد که پیش از شروع بحث ما و شما، من دو بخش را مطرح کنم تا بعد از آن ان شاء الله ما وارد متن کتاب شریف «بازگشت به اسلام» شویم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۲

لطفا جهت مطالعه و دریافت دروس برخی عالمان مسلمان با موضوع شرح کتاب بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به بخش شرح آثار پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایشان مراجعه بفرمایید.

شرح آثار منصور هاشمی خراسانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۸