شرح آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه شرح کتاب ارزشمند بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی

شرح آثار منصور هاشمی خراسانی

پایگاه شرح کتاب ارزشمند بازگشت به اسلام اثر علامه منصور هاشمی خراسانی

بسم الله الرحمن الرحیم.
ان شاء الله در این پایگاه شرح‌های کتاب شریف بازگشت به اسلام اثر حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی، به 5 زبان زنده‌ی دنیا را قرار خواهیم داد. شرح‌های موجود عبارتند از شرح شیخ صالح سبزواری به زبان فارسی؛ شرح شیخ عبدالسلام به زبان دری؛ شرح دکتر جوادی به زبان انگلیسی؛ شرح قربانف فیض الدین به زبان تاجیکی؛ شرح شیخ ابو ابراهیم سمرقندی به زبان عربی.

آخرین نظرات

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منصور هاشمی خراسانی» ثبت شده است

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

تاکنون با چهار مانع از موانع بزرگ شناخت یعنی جهل، تقلید، اهواء نفسانی و دنیاگرایی آشنا شدیم. البته همان طور که قبلاً گفتم، صرف آشنایی با این موانع کافی نیست، بلکه لازم است در مقام عمل، از این موانع رهایی پیدا کنیم تا بتوانیم حق را از باطل و درست را از غلط و راست را از دروغ تشخیص دهیم. هدف سیّدنا المنصور از معرّفی این موانع نیز همین است که ما برای شناخت اسلام حقیقی آمادگی پیدا کنیم، نه آنکه این موانع را فقط بدانیم تا بر معلومات‌مان اضافه شود! اهمّیت این موضوع هنگامی درک می‌شود که توجّه کنیم همه‌ی خلأهای معرفتی و اشتباهات عقیدتی ما ناشی از همین موانع است. همین جهل، یا همین تقلید، یا همین اهواء نفسانی، یا همین دنیاگرایی است که ما را از شناخت بسیاری حقایق باز داشته و به کج‌فهمی و کج‌روی دچار ساخته است. با این حساب، دشمن اصلی ما که سعادت ما در دنیا و آخرت را مورد تهدید قرار داده، همین موانع شناخت است و ما باید برای نجات خود از شرّ آن تدابیر لازم را بیندیشیم. سیّدنا المنصور به مثابه‌ی راهنمایی دانا و دلسوز، در همین نقطه به یاری ما شتافته است و چند و چون نجات از شرّ این موانع را برایمان تبیین می‌فرماید. ما اگر نتوانیم این موانع را از وجود خود بیرون کنیم، هرگز نمی‌توانیم حقایق سنگینی که این بزرگوار در بخش‌های بعدی این کتاب با تکیه بر یقینیّات و مسلّمات اسلامی تبیین فرموده است را هضم کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۰۵:۲۷

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

چهارمین مانع از موانع بزرگ شناخت که سیّدنا المنصور در کتاب ارزشمند خود تبیین فرموده، «دنیاگرایی» است که در روایات اسلامی تحت عنوان «حبّ الدّنیا» معرّفی شده و اصل همه‌ی خطاها شمرده شده است و با این حال، مانند سایر موانع شناخت در میان مردم رواجی تام دارد. سیّدنا المنصور تحت عنوان)

4 . دنیاگرایی

(می‌فرماید:) یکی دیگر از موانع شناخت (که آدمی را از شناخت حق باز می‌دارد و درباره‌ی آن به اشتباه می‌اندازد)، «دنیاگرایی» است. (اما منظور از «دنیاگرایی» چیست؟ آیا منظور از آن، هر گونه گرایش به چیزهای دنیوی است حتّی اگر مورد نیاز انسان برای ادامه‌ی زندگی باشند؟ سیّدنا المنصور مطابق با رویّه‌ی عالمانه و سنجیده‌ی خود، پیش از ورود به بحث، موضوع آن را تبیین و تعریف می‌کند و می‌فرماید:) منظور از دنیاگرایی، اولویّت دادن (و نه مطلق گرایش) به چیزهایی است که آدمی به اقتضای غرایز (طبیعی) خود (یعنی کشش‌های ناشی از نیازمندی‌های جسمانی خود)، برای زندگی دنیا، قطع نظر از زندگی آخرت (نه با نظر به زندگی آخرت)، به آن‌ها نیازمند است (چون اگر با نظر به زندگی آخرت به آن‌ها نیازمند باشد، اولویّت دادن به آن‌ها دنیاگرایی شمرده نمی‌شود) و فقدان آن‌ها، لزوماً (یعنی قطعاً و ضرورتاً نه به طور موردی و اتّفاقی) به زندگی آخرت زیانی نمی‌رساند (توضیح آنکه اولاً دنیاگرایی به معنای اولویّت دادن به دنیا نسبت به آخرت است نه به معنای استفاده از دنیا یا حتّی دوست داشتن آن؛ لذا ممکن است که کسی ثروتمند باشد ولی دنیاگرا نباشد؛ به این معنا که اگر لازم شود همه‌ی ثروت خود را برای آخرت بدهد و ثانیاً دنیاگرایی اولویّت دادن به چیزهایی محسوب می‌شود که داشتن یا نداشتن آن‌ها تأثیر قطعی بر روی آخرت انسان ندارد)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۰۵:۲۴

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

در درس قبل روشن شد که رضایت‌ها و کراهت‌های انسان، هرگاه مبتنی بر رضایت‌ها و کراهت‌های خداوند نباشد، مانع شناخت حق می‌شود؛ چراکه حق کامل است و به اقتضای کمال خود، سازگار با رضایت‌ها و کراهت‌های خداوند است، نه سازگار با رضایت‌ها و کراهت‌های انسان که کامل نیست و پر از نقایص علمی و عملی است. از این رو، سیّدنا المنصور بر)

[لزوم تسلیم شدن در برابر رضایت و کراهت خداوند]

(تأکید می‌کند و می‌فرماید:) شکّی نیست که مقتضای مسلمانی (یعنی چیزی که مسلمان بودن آن را اقتضا می‌کند)، ترک رضایت و کراهت خود (هرگاه معارض با رضایت و کراهت خداوند باشد) و تسلیم شدن در برابر رضایت و کراهت خداوند است؛ چنانکه (کلمه‌ی «مسلمان» به معنای کسی است که تسلیم باشد و) خداوند فرموده است: «فَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ»؛[1] «پس خدای شما خدایی یگانه است؛ پس برای او تسلیم شوید» و فرموده است: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ»؛[2] «و نمی‌خواهید مگر آنکه خداوند پروردگار جهانیان بخواهد» (ظاهراً این إخبار در مقام إنشاء است؛ به این معنا که خواست شما باید تابع خواست خداوند پروردگار جهانیان باشد)؛ چراکه رضایت و کراهت معقول (یعنی ناشی از عقل)، تابع حسن و قبح چیزهاست (چراکه عقل از حسن چیزها رضایت و از قبح آن‌ها کراهت دارد) و چنانکه (در مبحث «مبنای حسن و قبح») روشن شد، حسن و قبح چیزها، تابع خداوند (به حیث خالق یا شارع آن‌ها) است و کسی که رضایت و کراهت خود را (در موارد تعارض، خواه در حوزه‌ی عقاید با معتقد شدن به چیزهایی که خداوند نخواسته و خواه در حوزه‌ی اعمال با انجام کارهایی که خداوند از آن‌ها نهی کرده است) بر رضایت و کراهت خداوند مقدّم می‌دارد (مانند گناه‌کاری که به خاطر لذّت نفس، مرتکب گناه می‌شود یا ظالمی که به خاطر حفظ نظام خود، در برابر دعوت سیّدنا المنصور به سوی خلیفه‌ی خداوند می‌ایستد)،‌ مؤمن نیست (می‌فرماید «مؤمن» نیست و نمی‌فرماید «مسلمان» نیست تا حمل بر تکفیر چنین کسی نشود؛ با توجه به اینکه چنین کسی، مادام که اقرار به اسلام دارد، ممکن است مسلمان اصطلاحی و حدّاقلی محسوب شود، ولی مؤمن به معنای ملتزم به اسلام خود نیست و این موضوعی است که در بخش «شناخت اسلام» مبحث «اعتقادی بودن اسلام» و «عملی بودن ایمان» تبیین می‌فرماید)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۰۵:۲۲

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

خدا را سپاس می‌گزاریم که ما را توفیق داد دو مانع از موانع بزرگ شناخت را در کلام بنده‌ی صالحش منصور هاشمی خراسانی بررسی کنیم و از درگاه او مسئلت داریم که ما را توفیق دهد در مقام عمل نیز از این دو مانع یعنی «جهل» و «تقلید» اجتناب کنیم تا بتوانیم حق را در همه‌ی زمینه‌ها از باطل تشخیص دهیم؛ چراکه بررسی نظری این دو مانع و دیگر موانع شناخت، اگر به اجتناب عملی از آن‌ها نینجامد، فایده‌ای ندارد. به هر حال، باید توجه داشته باشیم که در هر یک از ما کم یا بیش جهل به اسلام و جهل به اهل آن و جهل به دشمنان آن وجود دارد و این مانع از شناخت حق و باطل توسّط ما می‌شود. همچنانکه ممکن است در هر یک از ما تقلید از گذشتگان، یا تقلید از عالمان، یا تقلید از اکثریّت مردم، یا تقلید از ظالمان، یا تقلید از کافران وجود داشته باشد و در این صورت باید هر چه زودتر خود را از آن رهایی دهیم تا بتوانیم به شناخت حق و باطل در همه‌ی عرصه‌ها موفق شویم.

امّا مانع سوم از موانع هفت‌گانه‌ی شناخت که به تعبیر سیّدنا المنصور، هفت دروازه‌ی دوزخند، «اهواء نفسانی» است. مراد از اهواء نفسانی، خواهش‌های نفس انسان است که از غرائز حیوانی و نیازهای جسمانی او بر می‌خیزد و لزوماً با عقل او سازگار نیست و لذا می‌تواند مانع شناخت او از حق و باطل بشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۱

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

سخن به اینجا رسید که پیروی مسلمانان از کافران عقلاً و شرعاً وجهی ندارد، بلکه این کافران هستند که شایسته است از مسلمانان پیروی کنند تا از زندگی حیوانی رهایی یابند و به زندگی انسانی نائل شوند. البته برخی مسلمانان ناآگاه و غرب‌زده، این سخن ما را نمی‌پسندند و در صدد دفاع از کافران بر می‌آیند و به ما می‌گویند که قضاوت سیّدنا المنصور درباره‌ی غربی‌ها منصفانه نیست؛ چراکه کافران غربی بیشتر از مسلمانان به اخلاق انسانی پایبندند و حتّی بیشتر از مسلمانان به احکام اسلام عمل می‌کنند و با این وصف، بی‌فرهنگ شمردن آن‌ها و قیاسشان با اقوام وحشی درست نیست. البته ما انکار نمی‌کنیم که بیشتر مسلمانان به اسلام التزام کافی ندارند و بسیاری از آن‌ها از اخلاق انسانی فاصله گرفته‌اند، ولی این ادّعا که کافران غربی از مسلمانان بااخلاق‌ترند و بیشتر به احکام اسلام عمل می‌کنند، توهّمی کودکانه ناشی از بی‌خبری درباره‌ی تاریخ و واقعیّت‌های جاری در جهان است. به نظر می‌رسد که این مسلمانان ناآگاه و غرب‌زده، نه برداشت درستی از اخلاق انسانی و احکام اسلام دارند و نه اطلاع درستی از تاریخ و سبک زندگی کافران غربی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۲۹

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

تا اینجا چهار نوع از انواع رایج تقلید در میان مسلمانان بررسی شد. اکنون نوبت آخرین نوع از انواع رایج آن است که «تقلید از کافران» است. منظور از کافران در اینجا عموم «غیر مسلمانان» هستند؛ خواه از اهل کتاب باشند و خواه از غیر آن‌ها و منظور از تقلید از آن‌ها مطابق با تعریفی که در آغاز ذکر شد، پیروی از گفته و کرده‌ی آن‌ها بدون دلیل است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۲۶

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

در درس قبل روشن شد که اطاعت از حاکمان ظالم نه توجیه عقلی دارد و نه توجیه شرعی و إبقاء حاکمیّت آن‌ها نیز اعانت بر ظلم شمرده می‌شود که از نگاه عقل و شرع جایز نیست و تفصیل میان اطاعت از آن‌ها در معصیت و اطاعت از آن‌ها در غیر معصیت نیز معنای محصّلی ندارد و موهوم است؛ چراکه همه‌ی تصرّفات حاکمان ظالم عدوانی است و با این وصف، اطاعت از آن‌ها مطلقاً در معصیت واقع می‌شود. این از حیث بنیادین بود، اما از حیث کاربردی اطاعت از حاکمان ظالم مفسده‌های فراوانی دارد که علّت دیگری برای حرمت آن محسوب می‌شود؛ چراکه حرمت یک کار، یا با لحاظ سبب آن است یا با لحاظ مسبَّب آن و یا با لحاظ هر دو و در خصوص اطاعت از حاکمان ظالمان، هم سبب قابل ملاحظه است که نواهی عقلی و شرعی است و هم مسبَّب که مفسده‌های فراوان این اطاعت در دین و دنیای مردم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۲۱

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

تا اینجا سه نوع از انواع پنج‌گانه‌ی تقلید که در میان مسلمانان رواج دارد، تبیین شد. نوع)

[چهارم؛ تقلید از ظالمان]

(به معنای پیروی بدون دلیل از کسانی است که به خود یا به مردم ظلم می‌کنند، هر چند مهم‌ترین مصداق آنان، حاکمان ظالم هستند، بلکه چه بسا مراد از «ظالمان» در اینجا همانان باشند؛ چراکه هر چند عنوان «ظالمان» هر ظالمی را شامل می‌شود، ولی انصراف آن در وقت اطلاق به حاکمان ظالم است؛ با توجّه به اینکه آنان از یک سو به دلیل سلطه‌ای که بر مردم دارند ظلم بیشتری در حقّ آنان می‌کنند و از سوی دیگر ظلمشان جنبه‌ی عمومی دارد و کلّ جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سیّدنا المنصور در تشریح این نوع از تقلید می‌فرماید:) یکی دیگر از گونه‌های رایج تقلید (در میان مسلمانان)، پیروی از گفته و کرده‌ی ظالمان است؛ چراکه بسیاری از مسلمانان (از بعد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم تاکنون)، از حاکمان ظالم خود (از بنی امیّه و بنی عباس گرفته تا حاکمان کنونی) پیروی می‌کنند (تا جایی که گفته شده است: «الناس علی دین ملوکهم»؛ یعنی مردم به دین حاکمانشان هستند)، در حالی که حاکمان ظالمشان (هر چند به اقتضای شهادتین مسلمان باشند)، از یک سو با لحاظ مبنای مشروعیّت در اسلام (که در آینده به آن می‌پردازد)، مجاز به حکومت نیستند (چراکه مبنای مشروعیّت در اسلام، اذن خداوند است و خداوند به حکومت ظالم اذن نداده است) و از سوی دیگر، به اقتضای ظالم بودنشان، بر طبق عقل و شرع حکومت نمی‌کنند (چراکه اگر بر طبق عقل و شرع حکومت می‌کردند ظالم شمرده نمی‌شدند؛ با توجه به اینکه ظلم عبارت از عمل بر خلاف عقل و شرع است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۹

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

تا اینجا دو نوع از انواع رایج تقلید که تقلید از پیشینیان و تقلید از عالمان بود تبیین شد. در این درس یک نوع دیگر از آن تبیین می‌شود و آن تقلید از اکثریّت مردم است که متأسفانه کمتر مسلمانی در جهان از شرّ آن در امان مانده است. سیّدنا المنصور در تبیین این نوع از تقلید، تحت عنوان)

[سوم؛ تقلید از اکثریّت]

(می‌فرماید:) یکی دیگر از گونه‌های رایج تقلید، پیروی از گفته و کرده‌ی اکثر مردم (بدون دلیل) است؛ چراکه بسیاری از مسلمانان، (یک ارتکاز ذهنی غلط دارند و آن این است که) گفته و کرده‌ی اکثر مردم (از یک مجموعه) را (خواه آن مجموعه یک فرقه و مذهب باشد و خواه یک جامعه و کشور) از گفته و کرده‌ی اقلّ آنان درست‌تر می‌پندارند و (گاهی دانسته و گاهی نادانسته) به مثابه‌ی (سرمشق و) الگوی خود، پیروی می‌کنند (یعنی به قول معروف، همرنگ جماعت می‌شوند)؛ در حالی که مسلّماً درستی یا نادرستی یک گفته یا کرده، از شمار پیروان آن تبعیّت نمی‌کند (که اگر بیشتر بودند درست‌تر و اگر کمتر بودند نادرست‌تر باشد)، بل تابعی از مطابقت یا عدم مطابقت آن با عقل است (چه پیروان آن زیاد باشند و چه کم؛ با توجه به این) که (عقل) معیار شناخت شمرده می‌شود (نه کثرت و قلّت و این به منزله‌ی یک قاعده در همه‌ی موضوعات است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۷

(أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین

در درس قبل روشن شد که تقلید از عالمان به معنای پیروی از گفته و کرده‌ی آنان بدون دلیل، عقلاً جایز نیست و این به معنای آن است که شرعاً نیز نمی‌تواند جایز باشد؛ چون بارها روشن شد که شرع و عقل از یک منشأ ناشی شده‌اند و قهراً با هم منافاتی ندارند؛ چنانکه آیات فراوانی در قرآن، به نفی تقلید از دیگران به طور عام و تقلید از عالمان به طور خاص می‌پردازند؛ مانند آیه‌ای که می‌فرماید: «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ۝ وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ کَذَٰلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ ۖ وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ» (بقره/ 166 و 167)؛ «چون کسانی که پیروی شدند از کسانی که پیروی کردند برائت می‌جویند و عذاب را می‌بینند و دستشان از اسباب کوتاه می‌شود و کسانی که پیروی کردند می‌گویند: کاش برای ما بازگشتی بود تا از آنان برائت جوییم، همان طور که آنان از ما برائت جستند! این گونه خداوند اعمال آنان را حسرت‌هایی بر آنان قرار می‌دهد و آنان از آتش بیرون نخواهند شد»! روشن است که منظور از «پیروی» در این آیه، پیروی بدون دلیل در دین است که «تقلید» نام دارد؛ چنانکه در آیه‌ی دیگری آمده است: «اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ ۗ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ» (أعراف/ 3)؛ «از چیزی پیروی کنید که از جانب پروردگارتان برایتان نازل شد و از سرپرستانی جز آن پیروی نکنید! اندکی متذکّر می‌شوید»! از این رو، روایات مشهور و فراوانی از سلف رسیده است که نشان می‌دهد آنان تقلید در دین را جایز نمی‌دانستند و حتّی از تقلید خودشان باز می‌داشتند؛ تا جایی که از مقلّد با عنوان «امّعه» یاد می‌کردند که عنوانی تحقیرآمیز به معنای کسی بود که دین خودش را از این و آن می‌گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۴